کد خبر: ۹۱۴۸۹۲
تاریخ انتشار : ۲۹ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۰:۱۱

چرا «جوکر۲» بی‌مزه است؟ | بی‌نمکی مفرط بازیگران فیلم‌ها وسریال‌های به‌‎اصطلاح بانمک

بعد از سه فصل «عصر جدید»، علیخانی از پایگاه اصلی‌اش یعنی تلویزیون و مخاطب فراگیر فاصله گرفت و قصد کرد برنامه‌ای در شبکه نمایش خانگی بسازد که حاصلش شد ریَلیتی‌شوی کمدی «جوکر». اما «جوکر» که این روز‌ها شاهد پخش فصل دوم آن هستیم چطور برنامه‌ای است؟
چرا «جوکر۲» بی‌مزه است؟ | بی‌نمکی مفرط بازیگران فیلم‌ها وسریال‌های به‌‎اصطلاح بانمک
آفتاب‌‌نیوز :

احسان علیخانی به مدت ۱۰ سال مجری و آدم اصلی برنامه «ماه عسل» بود که در طول ماه رمضان عصر‌ها از تلویزیون پخش می‌شد. «ماه عسل» با اینکه برنامه‌ای تلویزیونی و گفت‌وگومحور بود، اما از عناصر و کارکرد‌های ژانر ملودرام برای اثرگذاری بر مخاطبانش استفاده می‌کرد. به گفته سوزان هیوارد، استاد مطالعات سینمایی، در کتاب «مفاهیم کلیدی در مطالعات سینمایی»، موضوع اصلی ملودرام، خانواده و ارزش‌های اخلاقی است و این‌ها دقیقا همان دو مفهومی هستند که «ماه عسل» قصد تبلیغ و ترویج‌شان را داشت.

از عناصر ملودرام این برنامه می‌توان به شخصیت قربانی اشاره کرد که اغلب مهمانان برنامه علیخانی چنین ویژگی‌ای داشتند. از نظر کارکردی نیز، به‌طور کلی، ملودرام قصد مهار اضطراب ناشی از خودبیگانگیِ منتج از سرمایه‌داری را دارد و برنامه علیخانی هم، به صورت ویژه، درصدد تسکین درد‌های ناشی از اختلاف طبقاتی بود که از اواخر دهه ۱۳۸۰ شتاب روزافزونی گرفته بود. «ماه عسل» برنامه‌ای پربیننده بود و مهم‌ترین انتقادی که از آن می‌شد، تقلیل مشکلات ساختاری به تصمیمات و انتخاب‌های فردی بود. پس از پایان «ماه عسل»، علیخانی با مسابقه استعدادیابی «عصر جدید» به تلویزیون بازگشت که در ظاهر تفاوت مشهودی با «ماه عسل» داشت، اما در واقع ادامه همان مسیر بود. «عصر جدید»، مثل هر برنامه استعدادیابی نمایشی دیگری، رؤیای رسیدن به آرزو‌ها را ورای همه سختی‌ها و کمبود‌ها و نابرابری‌ها ممکن جلوه می‌داد. بعد از سه فصل، علیخانی از پایگاه اصلی‌اش یعنی تلویزیون و مخاطب فراگیر فاصله گرفت و قصد کرد برنامه‌ای در شبکه نمایش خانگی بسازد که حاصلش شد ریَلیتی‌شوی کمدی «جوکر». اما «جوکر» که این روز‌ها شاهد پخش فصل دوم آن هستیم چطور برنامه‌ای است؟ سعی می‌کنیم به اختصار پاسخ قانع‌کننده‌ای برای این پرسش بیابیم.

در مذمت خنده

در زمان پخش «ماه عسل»، بیشترین انتقاد از آن، جز نحوه رفتار مجری با مهمانانش، به حال و هوای غمناک و اشک‌آلودش مربوط می‌شد. برخی معتقد بودند که این برنامه باعث افزایش افسردگی و غم و اندوه در جامعه می‌شود و عده‌ای دیگر اتفاقا همین خصیصه را امتیاز آن قلمداد می‌کردند و غم و اندوه جاری در برنامه را واجد نوعی کاتارسیس یا تزکیه روحی و روانی، آن‌هم در لحظات معنوی منتهی به افطار، می‌دانستند. با وجود این اختلاف‌نظرها، انتقاد جدی‌ای در سطح جامعه از «ماه عسل» وجود نداشت، چراکه اساسا غم و اندوه و گریه و گریاندن و گرییدن در فرهنگ ما به اندازه خندیدن مذموم نیست. اما جوکر از همان ابتدا با انتقاد‌هایی مبنی بر خندیدن به چه قیمتی مواجه بوده. خندیدن، از نظر تاریخی و فرهنگی، تداعی‌های متفاوتی از غم و اندوه و گریه را موجب شده. خنده نوعی رد شدن از خط قرمز‌ها و نقض قواعد اجتماعی و به چالش کشیدن هنجارهاست، پس همواره از جانب افراد یا باور‌های مختلف مورد نقد بوده است. برای نمونه، جان موریل در کتاب «فلسفه طنز» می‌نویسد که در نظر افلاطون، خنده باطل‌کننده خویشتن‌داری عقلی است. به گفته موریل، خنده در انجیل نشانه‌ای از خصومت معرفی شده. او در ادامه به توماس هابز اشاره می‌کند که خنده را شاد شدن از ضعف‌های دیگران می‌دانست. در فرهنگ ایران نیز شعر و ضرب‌المثل در باب مضرات خنده فراوان است: «خنده رسوا می‌نماید پسته بی مغز را»، «خنده زخمی است که بر خویش زندی بی‌خبری»، «خنده کار اطفال است و گریه کار رعیت»، «خنده بسیار، گریه به دنبال دارد» و «خنده، دل خوش می‌خواهد و گریه، دل تنگ» و طبیعتا مایه دلتنگی همیشه بیشتر است. اما واقعیت بازار محصولات فرهنگی عامه‌پسند تفاوت فاحشی با این شعر‌ها و ضرب‌المثل‌ها دارد. کمدی در ایران همیشه پرفروش بوده و منطق بازار از فروش حمایت می‌کند، نه اخلاقیات تهذب‌گرا.

در این وضعیت طبیعی است که علیخانی پس از کوچ به بخش خصوصی و از دست دادن منابع عمومی به دنبال تهیه محصولی باشد که در بازار مشتری داشته باشد. دیگر مخاطب فراگیر تلویزیون و بودجه فراوانی در کار نیست که بشود بنامش در کوس ارزش‌های اخلاقی دمید و به محبوبیت و موفقیت هم رسید. علیخانی در گام اولش در شبکه نمایش خانگی می‌خواست کاری رو کند که از همان اول برنده باشد و ساخت برنامه‌ای کمدی منطق‌ترین راه برای رسیدن به این هدف بود. فصل اول «جوکر»، صرفا به دلیل تازگی فضای برنامه، برای مخاطب عام جذابیت داشت. عموم مخاطب خوکرده به کیفیت نازل فیلم‌های کمدی سینمایی و سریال‌های تلویزیونی از کمدی و شوخی همین اداواطوار‌های لوس و بی‌نمک بازیگرانی را می‌پسندد که سال‌ها تماشاگرشان بوده. «جوکر» در واقع نوعی عرضه محصول از دم درِ کارخانه است. مثل اغلب فیلم‌ها و سریال‌های کمدی ایرانی فیلمنامه‌ای ندارد و سازندگانش به مسائلی مثل موقعیت کمیک یا زمان‌بندی شوخی تقریبا بی‌توجه‌اند. هدف صرفا خندیدن به هر قیمتی است. قاعدتا وقتی برای مردمی کمدی می‌سازید که در شوخی کردن با جدی‌ترین پدیده‌ها هم ید طولایی دارند و درضمن حواستان باید به خط قرمز‌ها هم باشد، تنها راه‌تان برای خنده گرفتن لودگی و توسل به دم‌دستی‌ترین شوخی‌هایی است که از زیر قیچی ممیزی جان سالم به در برده، اما از ظرافت و طنازی تهی است.

جای خالی تربیت کمدی انتقادی

شوخی‌های فصل دوم «جوکر» برای عده‌ای گذر از خطوط قرمز است. اما سوال این است چطور این شوخی‌ها اجازه پخش پیدا می‌کنند؟ شاید جواب این سوال را بشود در دایره تنگ کمدی انتقادی جست‌وجو کرد. به پرفروش‌ترین کمدی‌های سه سال اخیر سینما نگاه کنید؛ چه وجه اشتراکی دارند؟ شوخی‌های دم‌دستی جنسی که در برابر شوخی‌های غیررسمی رایج در فضا‌های خصوصی ذره‌ای تازگی و بامزگی ندارند، در اغلب این فیلم‌های پرفروش به وفور یافت می‌شود. هرچه فضا برای شوخی‌های انتقادی، از نوع کمدی سریال‌های موفق رضا عطاران یا مهران مدیریِ دوره «پاورچین»، «نقطه‌چین» و «شب‌های برره»، بسته شده، در عوض راه برای کمدی‌هایی که در نهایت حاوی چند اشاره جنسی بی‌ظرافت هستند باز شده است. آن فقدان جنبه انتقادی کمدی‌ها به این شکل خودش را نشان داده که برای جلب رضایت تماشاگر بالاخره باید به حوزه ممنوعه‌ای نزدیک شد و شوخی‌های بی‌نمک به ظاهر جنسی، اما در عمل بی‌مزه و تکراری، جای شوخی‌های انتقادی برّنده را گرفته است. این همان وضعیتی است که فصل دوم «جوکر» هم از آن بهره برده؛ شوخی به ظاهر جنسی جای خلاقیت فردی در ساخت موقعیت خنده‌آور را گرفته است.

سلاطین بی‌استعدادی

مسئله دیگر در «جوکر» به پرفورمنس شرکت‌کنندگانش بازمی‌گردد. جدا از شلختگی میزانسن که بیش از آنکه تعمدی یا نشانه‌ای از تمایل به واقع‌نمایی ذاتی ریلیتی‌شو باشد، ضعف کارگردانی را عیان می‌کند، پرفورمنس یا اجرای شرکت‌کنندگان که همگی بازیگرند، در حد سیاهی‌لشکر‌های صحنه‌های بزن‌وبکوب فیلم‌های کمدی است. کج کردن سروصورت یا شکلک درآوردن یا بازگویی نکات بدیهی که از ذهن‌های رشدنیافته و عادت‌کرده به روزمرگی و ناپخته در درک شوخی و طنز انتظار می‌رود، تماشاگر جدی «جوکر» را به این نتیجه می‌رساند که بخش مهمی از ضعف فیلم‌ها و سریال‌های کمدی ایرانی به دلیل ضعف و بی‌استعدادی بارز بازیگران کمدی است. نگاه خام و مبتدیانه شرکت‌کنندگان «جوکر» به کمدی از خلال تقلایی که برای خنده‌سازی می‌کنند، این نکته غم‌انگیز را به یاد می‌آورد که برای بسیاری از مردم این‌ها نماد خنده و کمدی هستند و در سال‌های آینده هم در بر همین پاشنه خواهد چرخید.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
خبرهای مرتبط
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین